Tuesday, July 7, 2009

http://bidemajnon.files.wordpress.com/2007/09/20050721150057kiterunner.jpg

تازگی ها کتاب بادبادک باز رو خوندم از یه نویسنده ی افغانی به نام خالد حسینی. به نظرم رمان بسیار تاثیرگذار و دل نشینیه و در کنارش نکات پندآموزی هم داره.

یکی از نکات آموزندش برای من جایی بود که پسرکوچولوی داستان که پدر و مادرشو ازدست داده بود، پس از تحمل سختیها و آزار و اذیتهای زیاد، عموی ناتنی شو پیدا میکنه و بالاخره بهش اعتماد میکنه که همراه اون به آمریکا بره. ولی سفارت آمریکا برای دادن ویزا به این بچه یا قبول فرزند خواندگی سخت گیری زیادی می کنه. وقتی عموش بهش میگه که ممکنه کارشون یه مقدار طول بکشه و باید کمی بیشتر این وضعیت رو تحمل کنه، پسرکوچولو قبول میکنه و میگه باشه عیب نداره این وضعیت براش مثه سیب کال میمونه! و بعدش توضیح بیشتر میده که وقتی کوچیکتر بوده یه بار سیب کالی رو خورده و به شدت مریض شده. مامانش بهش گفته بود که اگه صبر میکرد تا اون میوه برسه اینطوری نمی شد. و میگه الان هم هر وقت از ته دل می خوام که چیزی اتفاق بیافته سعی می کنم همون ماجرا رو برای خودم یاد آوری کنم.


به نظر من این درسیه که همه ما باید یادش بگیریم. با عجله کردن بیش از حد همه چیز رو خراب میکنیم. اولین کاری که بهمون پیشنهاد میشه قبول میکنیم. اولین کسی که سر راهمون قرار میگیره و به ما ابراز محبت می کنه، فکر می کنیم بهترین گزینه ی ممکنه به یه چشم به هم زدن وارد زندگی ای میشیم که هیچ پایه و اساس محکمی نداره و با اشاره ای متزلزل می شه و از هم می پاشه.برای قبول شدن در آزمونی تلاش میکنیم و حس می کنیم که تلاش خوبی هم کردیم ولی نتیجه ی دلخواهمونو به دست نمیاریم و از همه چیز، از زمینو زمان متنفر میشیم و ناامید که چرا اوضاع مطابق میل ما پیش نمیره. اگرچه کمی زور داره ولی من به این نتیجه رسیدم که بعضی وقتا همه چیز دست به دست هم می ده که یه اتفاق نیافته (بگذریم که بعضی وقتا هم بر اثر تقلب درست همون یه اتفاق می افته !!) با وجود اینکه ما مقدمات و آمادگی لازم رو برای چیزی بدست آوردیم ولی اون اتفاق نمی افته. بعضیا اسمشو می ذارن بد شانسی ولی من اسمشو می ذارم تقدیر و مصلحت. یعنی به نفع ما بوده که اون اتفاق نیافته و خیلی از ما بعدها دلیلشو فهمیدیم. و اگه با اصرار و پا فشاری بیش از حد خواستمونو بر آورده کنیم چه بسیار پیش اومده که بدبختی و غم و اندوه بیشتر رو برای خودمون به ارمغان آوردیم.








Sunday, July 5, 2009

چگونه جذابتر باشیم؟

http://www.pourali.net/PIX/attractive.jpg



بیشتر اوقات زندگی روزمره ما به مراوده و گفتگو و تعامل با دیگران میگذرد. در منزل، محل کار، خیابان، تاکسی، مغازه، کلاس درس و در این میان همیشه عده‏ای انگشت شمار از افراد در میان دیگران برتر بوده و نامشان زبانزد دیگران است. همچنین همیشه باعث جذب سایرین شده و در کل افرادی پرنفوذ و تاثیرگذار هستند. البته جذابیت شخصیتی با جذابیت زیبا بودن فرق دارد. جذابیت و گیرایی شخصیتی کاملا اکتسابی است و آگاهانه و یا ناآگاهانه کسب میشود. اینگونه افراد هیچ فرقی با دیگران ندارند؛ مثلا ستاره داشته و یا اینکه جادوگری بدانند بلکه به صورت دانسته و یا ناخودآگاه یک سری قوانین را همیشه رعایت می‏نمایند که همین قوانین عامل برتری و جذب دیگران و عامل نفوذ در اذهان است. ما نیز می‏توانیم اینطور باشیم. در اینجا به بعضی از این عوامل اشاره‏ای مختصر می‏نمایم :

1 کمتر حرف بزنیم : این بدان معنا نیست که حرف نزنیم و یا سرمان در لاک خودمان باشد. بلکه هرجا نیاز به صحبت کردن بود خود را نشان داده و نظر خود را ایراد کنیم. متاسفانه بعضی افراد اینطور برداشت می‏نمایند که کم گویی یعنی هیچ‏گویی و همین امر باعث منزوی شدن و دور شدن از اجتماع می‏گردد.

2 قبل از شروع صحبت حداقل ۳۰ ثانیه فکر کنیم : فکر کردن قبل از شروع صحبت هر چند کم و کوتاه باعث گزیده‏گویی شده و از هرگونه گاف زدن و همچنین بیهوده گویی و با عجله صحبت کردن جلوگیری می‏کند. حتما دیده‏اید افرادی که پس از شنیدن حرفی یا سوالی مدت زمانی کوتاه آنرا حلاجی نموده و سپس بیان می‏نمایند و اکثر اوقات جواب آنها بسیار متین و درست است و هیچ جای ایراد نیست. اما امان از افرادی که آنچه به ذهنشان می‏آید را بیان می‏نمایند، بدون اینکه حتی لحظه‏ای در مورد آن فکر کنند. به اصطلاح با صدای بلند فکر ‏می‏کنند و اکثر اوقات حرفهایی می‏زنند که باعث پشیمانیشان می‏گردد. فکر کردن آسان است. تمرین کنیم.

3 با صدای بلند نخندیم : خنده با صدای بلند شخصیت انسان را زیر سوال می‏برد. هیچ انسان گرانمایه‏ای را نخواهید دید که با صدای بلند خندیده و یا قهقهه بزند. از بازیگران معروف سینما (در زندگی شخصی) گرفته تا بزرگان و دانشمندان. با صدای بلند خندیدن باعث جلب توجه دیگران شده و با توجه به اینکه دیگران نمی‏دانند مطلب شما چقدر خنده‏دار است، باعث سوء برداشت آنها می‏شود.

4 لبخند بزنیم : یک لبخند کوچک باعث جذب می‏شود. هر انسان دارای کودک درونی است که آن کودک درون به آنچه که خود بخواهد جذب می‏شود چه بخواهیم و چه نخواهیم. اخلاق کودک درون دقیقا مانند کودکان است و به چیزهای زیبا عکس العمل مثبت نشان می‏دهد. پس همانطور که یک کودک جذب یک لبخند می‏شود، ما نیز جذب چهره‏های بشاش و خنده‏رو می‏شویم. همچنین لبخند باعث زیباشدن چهره می‏شود.

5 در امور دیگران دخالت نکنیم : برایتان چقدر پیش آمده که با تلفن همراه یا شخصی دیگر صحبت می‏کرده ‏اید که دقیقا پس از پایان صحبت، یک نفر دیگر آمده وگفته "چی شده؟"؟ حتما برایتان پیش آمده است که این قضیه کمی باعث تنفر شما شده است. امور دیگران به ما ربطی ندارد زیرا اگر ربط داشت، با ما نیز در میان گذاشته می‎‏شد. دخالت در امور دیگران باعث دفع آنها شده و نوعی دورشدن را ایجاد می‏نماید. زیرا با توجه به شناختی که افراد از شخص فضول دارند، از رفت و آمد و حتی صحبت مقابل وی خودداری می‏کنند.

6 شوخ طبع باشیم ولی بسیار بسیار کم شوخی کنیم : شوخی هرقدر هم کوچک می‏تواند باعث رنجش شود مگر اینکه این شوخی با فکر قبلی و بررسی بیان شده و یا انجام شود. مثلا شوخی‏هایی که با شخصیت افراد رابطه دارد باعث قتل شخصیت می‏شود. شوخی اگر در حد یک لبخند کوچک و ملیح باشد، بسیار شیرین است و نه بیشتر. شوخی فراوان انرژی ذهنی را کاسته و جذابیت را از بین می برد. چراکه شوخی بتدریج پرده های حرمت را پاره کرده و کم کم موجب بی احترامی می شود. با این حال تبسم به چهره جذابیتی عمیق می بخشد. در تبسم سنگینی و متانت موج می زند ولی در خنده زیادی و شوخی سبکی و کاهش جذابیت نهفته است.

7 آنچه هستیم باشیم : از بیان حرفهای بیخودی و دروغ و بزرگ کردن خود بپرهیزیم. آنچه که هستیم باشیم به این معنا که خود را بزرگتر از آنچه هستیم جلوه ندهیم و سعی نکنیم خود را به زور در دل مردم جای دهیم...

8 به وضع ظاهری خود برسیم : یکی از عواملی که باعث تاثیرگذاری در بین سایرین می‏شود، خوش لباسی، خوشبویی و خوش صورتی است. مطمئنا هیچ کس دوست ندارد با شخصی که دهان او بوی بد می‏دهد و یا لباسش پاره است دمخور شود. ضمن اینكه هماهنگی و پاکیزگی ناخودآگاه باعث جذب مردم می شود. البته باید دقت شود که لباس های عجیب و غریب باعث جذب نمی شود. تمیزی و اطوی لباس، موهای مرتب، دهان خوشبو مجذوب كننده است. اما آراستگی ظاهری فقط به پوشش داخل و خارج خلاصه نمی شود بلکه حرفهای زیبا، جملات مثبت، اعمال درست نیز باعث جذب است.

9 سکوت را تمرین کنیم : بعضی افراد می پندارند که هر چه شلوغتر و پر صداتر باشند بیشتر جذب می شوند ولی اینطور نیست. سکوت تاثیری ذهنی در افراد می گذارد.. هنگام سکوت، در اطراف خود ایجاد خلاء می نماییم و این خود باعث جاذبه است. ضمن اینکه سکوت انسان را عاقلتر و با تجربه تر نشان می دهد، زمینه ای مناسب برای صمیمیت است. البته سکوت ناشی از ترس و عدم اعتماد بنفس، باعث کاهش جذابیت است. همچنین نرم و با ملایمت صحبت كنیم چراكه جیغ، داد و هوار، بلند صحبت کردن و خشن و عصبی بودن باعث قطع اعتماد مردم می شود.

10 فرد محترمی باشیم : به خود و دیگران احترام بگذاریم. بی ادبی در کلام و گفتار و رفتار از جذابیت بسیار می کاهد. باید در ظاهر آراسته و در باطن وارسته بود. شخص مودب و متین و محترم بی تردید جذاب تر از بی ادبان است. هتاکی و ناسزا گفتن حتی به افراد بدصفت و بی شخصیت و همچنین تحقیر و تمسخر و غیبت و بدگویی مخالف با احترام است.

11 در رفتار و كلام قاطعیت داشته باشیم : سست عنصر نبودن و پای تصمیمات و تعهدات ماندن موجب جذابیت است. افرادی که شخصیتی قاطع دارند هدفهای مشخص و ارزشهای معینی و برنامه های مدونی دارند و بلااستثنا جذابند. قدرت "نه" گفتن به درخواست های بی ارزش دیگران موجب رویش جذابیت است. بعضی افراد خود را فدای این و آن می کنند و هرکار مثبت یا منفی را قبول میکنند و اینطور می خواهد در دل دیگران رخنه کنند که نمی شود. جذابیت یعنی مصمم بودن و قاطعیت در رفتار و گفتار.

12 مراقب امیال و غرایز شخصی خود باشیم : افراد دارای شخصیت مسلط و چیره بر غرایز و امیال، دارای تسلط بیشتری هستند. کسانی که بر میل جنسی، میل غذا خوردن، عواطف و هیجانات خود مسلط هستند، جذابیت معنوی دارند. تاثیر روانی گذاشته و انرژی مثبت از وجودشان فوران می کند. کسانی که غریزی و هوی هوسی هستند و مدام در پاسخ به امیال خود به سر می برند و نمی توانند خود را کنترل نمایند و خصوصا به زبان و نگاه خود مسلط نیستند، هیچگاه به جذابیتی كه انتظار دارند دست نخواهند یافت و مسلما بدون كسب جذابیت از تاثیرگذاری هم خبری نیست




http://www.rozanehmagazine.com/Rozanehweb/paintingnafisi.gif


Wednesday, July 1, 2009

http://www.aagiftsandbaskets.com/Images/LB-HB-Cake.jpg


برای روز میلاد تن من نمی خوام پیرهن شادی بپوشی


به رسم عادت دیرینه حتی برایم جام سرمستی بنوشی


برای روز میلادم اگر تو به فكر هدیه ای ارزنده هستی


مرا با خود ببر تا اوج خواستن بگو با من:


كه با من زنده هستی...


می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی / این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی


مسند به گلستان بر تا شاهد و ساقی را / لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بویی


شمشاد خرامان کن و آهنگ گلستان کن / تا سرو بیاموزد از قد تو دلجویی


آن طره که هر جعدش صد نافه چین ارزد / خوش بودی اگر بودی بوییش ز خوش خویی